Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Saturday 22 June 2013

تنهاییِ پرهیاهو-1




" سی و پنج سال است که دارم بسته های کاغذ باطله را به تشنج می اندازم
 و چوب خط روز و ماه و سال را نگه می دارم که کی من و پرسم بازنشسته می شویم.
در تمام این سالها هر شب با خودم چند کتاب در کیف دستی ام به خانه برده ام و
آپارتمانم در طبقه دوم محله ی هوله شویتسه، مملو از کتاب است. زیرزمین و انباری ابزار
 از مدتها پیش پُر شده و آشپزخانه و انباری غذا و حتی مستراحِ خانه را کتاب انباشته.
در اتاقم تنها باریکه ی راهی تا پنجره باز است و تا اجاق غذا، و در مستراح هم جا فقط
برای نشستن باقی مانده. درست بالای لگن توالت و یک متر و نیم بالاتر از کف مستراح،
چند ردیف الوار به دیوار نصب کرده ام که بر آنها تا سقف، کتاب چیده شده ... وقتی که
دیدم در خانه دیگر حتی برای یک دانه کتاب جا نیست، دو تا تختخوابی را که داشتم
به هم چسباندم و بالای سر تختخواب دادم یک جور سایبان درست کردند که باز رویش
تا سقف دو تُن دیگر از کتابهایی را که هر شب از محل کارم به خانه می آوردم، چیدم و
پُر کردم. وقتی که می خوابم این کتابها مثل یک کابوس دو تُنی بر رویای من فشار می آورند.
بعضی وقتها که بی هوا می غلتم یا در خواب داد می زنم، با وحشت می شنوم که کتابها
جایجا می شوند، چون که کمترین تماس زانو یا فریادی کافی است تا آوار کتابها بر سرم
 فرود بیاید، سیلی جاری از این شاخ فراوانی، مملو از کتابهای نادر، که مرا مثل شپشی
 در زیر خودش له می کند. "


"  و می دانم که زمانه ی زیباتری بود آن زمان، که همه ی اندیشه ها در یاد آدمیان ضبط بود،
 و اگر کسی می خواست کتابی را خمیر کند، باید سر آدمها را زیر پرس می گذاشت،
ولی این کار فایده ای نمی داشت چون که افکار واقعی از بیرون حاصل می شوند ...
به عبارت دیگر، تفتیش کننده های عقاید و افکار در سراسر جهان، بیهوده کتابها را
می سوزانند، چون اگر کتاب حرفی برای گفتن و ارزشی داشته باشد، در کار سوختن
فقط از آن خنده ای آرام شنیده می شود، چون که کتاب درست و حسابی به چیزی
بالاتر و ورای خودش اشاره دارد ... "



* تنهایی پرهیاهو / بهومیل هرابال / پرویز دوائی







پ ن: چقدر خوب بود این کتاب!



3 comments:

Anonymous said...

خیلی کتاب خوبیه
من نظارت دقیق قطارها رو با ترجمه‌ی عدنان غریفی از متن انگلیسی خوندم، ولی به اندازه‌ی این، جالب نبود، به نظرم تسلط پرویز دوایی بر زبان چکی و البته سبک خاص کتاب و توصیفات عالی بهومیل هرابال تو تنهایی پرهیاهو جذابش کرده

Azadeh said...

اتفاقاً منم بعد از خوندن این کتاب رفتم کتاب نظارت دقیق قطارها رو هم خریدم. البته هنوز نخوندمش.
اما به جرات می تونم بگم
تنهایی پرهیاهو یکی از
بیادموندنی ترین و لذت بخش ترین
کتابهایی بود که تا الان خوندم

Anonymous said...

خب پس یه مقدار سرخورده میشین:) تنهایی پرهیاهو یه چیز دیگه هستش
تک گویی فوق‌العاده‌ایه و خوب شرایط اون روزهای چکسلواکی کمونیستی رو توصیف کرده