Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Friday 18 March 2016

حکایت همچنان باقی ست


هزار خواهش و آیا
هزار پرسش و اما
هزار چون و هزاران چرای بی زیرا

هزار بود و نبود
هزار شاید و باید
هزار باد و مباد

هزار کار نکرده
هزار کاش و اگر
هزار بار نبرده
هزار بوک و مگر
هزار بار همیشه
هزار بار هنوز ....

مگر تو ای همه هرگز
مگر تو ای همه هیچ
مگر تو نقطه ی پایان
بر این هزار خط ناتمام بگذاری
مگر تو ای دم آخر
در این میانه تو
سنگ تمام بگذاری ....

«قیصر امین پور»





حالِ سال گذشته را که از خودم می پرسم، زمزمه ی شاعرانه این هزارهای ناتمامِ،
بی اختیار در ذهنم می پیچد ... هزارهای ناتمامِ من .... هزارهای ناتمامِ همه آدم ها ....
دل نگرانی های ناگفته ای که پشت حس ِ تازگی هر تحویل سال، پنهان می شوند ... 
 اما انگار از جایی به بعد، آدمی آنقدر به کوتاهی فرصت زندگی ایمان می آورد که مجالی
برای انتظار کشیدن نمی بیند ... و درست از آنجاست که بی کم و کاست و با همه ی آنچه
که در دست دارد، فقط زندگی می کند! ... آنوقت دیگر نو به نو رخ دادنِ تجربه ی زیستن اش
درانتظار آنکه در راه است و آنچه نیست و آن "هزار کاش و اگر" معطل نمی ماند ... شاید
بعضی ها آن را خودخواهی بدانند، اما بنظر من، تعبیر درستش  "خودبسندگی" ست ...
و برخلاف تصور دیگران، آنقدرها هم ساده نیست ... سال ها طول می کشد تا این انتظار
 ته بکشد و یکی خیالِ "هزار بود و نبود" را از خاطرش بروبد و فقط رویِ بودنِ خودش حساب کند ... 


امسال، سی و دومین بهاری ست که اینجا هستم .... روی این سیاره ی عجیب و ناشناخته،
نقطه ی بسیار کوچکی از کائنات ... خاطرات زیادی دارم از این گذار بی تعلل ... با آدم های زیادی
روبرو شده ام و هر کدام تکه ای از بودن شان را جا گذاشته اند در این خاطرات ... یکی لبخندش را،
دیگری صدایش را، آن یکی مهربانی اش را، سخاوتش را، تکیه کلام ش را، دوست داشتنش را ....
و دست هایم را که به وسعت تنهایی باز می کنم، جای خالی تکه های گمشده ی این پیکره،
باز همان قصه را تکرار می کند ... مثل همه ی آدم ها بارها منتظر بوده ام، سال های زیادی
درست در همین حوالی، اگرها و کاش های بی شماری را آرزو کرده ام و بر "بود و نبود" هایی
طاقت فرسا افسوس خورده ام ....  و شاید در این میانه بیش از اندازه فراموشی را تمرین کرده ام ...
به هر تقدیر، همه ی آنچه گذشته است در پستوی پنهان سی و دومین بهار جا می ماند ...
حالا هر آنچه باقی ست، بوم سفید روزهای پیش رو ست، بکر و دست نخورده ...


به بهاری دیگر
             از این سفر شگفت انگیز
                                               درود ...



                                           ***سال نو مبارک ***