Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Sunday 27 June 2010

اصفهان



درست وقتی که دیگر کلافه شده ای از این روزهای پرهمهمه و شلوغ

و از دلتنگی هایی که گاه و بی گاه از دیوار دلت سرک می کشند،

بطور کاملاً غیرمنتظره دعوت می شوی به یک سفر دلچسب! ...

سفری که مدتها دنبال فرصت و بهانه ای برای آن بوده ای! ...

شهری که بارها آوازه اش را شنیدی و از خیلی پیشترها دلت

میخواسته آن را ببینی ... شهر زیبای اصفهان!


با تصمیمی یک روزه، وسایل ضروری سفر را توی کوله پشتی هایمان

گذاشتیم و پنج نفری راهی شدیم ...


یعنی من عاشق اینجور مسافرتها هستم .. اینکه یکهو وسط ِ

داد و بیداد ِ زندگی، همه را تعطیل کنی و بروی ... بعدش همینطور

با یک نقشه راهنما، راه بیفتی توی این شهر ناآشنا و تمام جاهای

دیدنی اش را ببینی! ... به نظرم این نهایت لذت سفر است که

فرصتی باشد تا خودت تمام زیبایی های شهر را قدم به قدم تجربه کنی...


طی این 4-5روز، تقریباً تمام دیدنی های شهر اصفهان و حومه آن را

دیدیم ... بعضی هایشان را بیشتر دوست داشتم ... مثل چهلستون

و نقاشی های جالب داخل این عمارت، کاخ عالی قاپو، محله جلفا و

کلیسای وانک، منار جنبان(که شاید بیشتر از خودش، حاشیه های جالبی

داشت)، حمام و بازارچه ی علی قلی آقا (اگر آنطرف ها باشید از بریانی ِ

"اعظم" هم نمیتوانید بگذرید) و سی و سه پل(یا پل الله وردی خان) و

پل خواجو که واقعاً باصفاست ... مخصوصاً پل خواجو که حال و هوای خاصی

دارد ... مردم مینشینند زیر پل یا روی پله های نزدیک ِ رود ... بعضی ها

هم میزنند زیر آواز (به نظر میرسید این آواز خواندن های زیر پل خیلی

معمول و متداول است ) ... و گاهی میشنوی که یکی دارد مثلاً ترانه ی

فلان فیلم قدیمی که فردین توش بازی می کرده را میخواند ... و دیگران هم

زیرلب زمزمه اش می کنند و آوازش که تمام میشود، اطرافیان برای

این خواننده ی ناشناس کف میزنند!


درکل، اصفهان از آن شهرهایی ست که آدم هوس می کند حداقل 2-3 سال

از زندگی اش را آنجا تجربه کند ... به نظرم فضا و حال و هوای بسیار گیرا و

جذابی دارد ... یعنی قابلیت این را دارد که تا چندسال هنوز برایت حس تازگی

و هیجان انگیز بودن داشته باشد!


دیدن چندتا از عکسهای این سفر هم خالی از لطف نیست:






میدان نقش جهان/ سمت راست تصویر، عمارت عالی قاپو دیده میشود







قسمتی از تالار موسیقی در عمارت عالی قاپو








این تصویر را خیلی دوست داشتم ... داخل عمارت چهلستون،

روی یکی از دیوارها کشیده شده بود... اسم این نقاشی،

"بزم چهارشنبه سوری" است.






کلیسای وانک در محله ی جلفا/ روی دیوارهای داخلی کلیسا

داستانهایی با نقاشی روایت شده، اما هیچ کس نبود که درباره ی

آن برای بازدیدکنندگان توضیح دهد ... یکی از مسئولین کلیسا

میگفت اداره ی ارشاد اجازه نمیدهد کسی را به عنوان راهنما

اینجا بگذاریم! (احتمالاً فکر می کنند این هم به نحوی تبلیغ برای

دینشان محسوب می شود!) طرف دیگر کلیسا هم موزه ی بسیار جالبی بود.







قسمتی از حمام علی قلی آقا








آتشگاه/ قدیمی ترین بنای تاریخی اصفهان است و قدمت آن

به دوران تمدن ایلام باستان پیش از ورود آریائیها برمی گردد.

در ابتدای جاده ی اصفهان-نجف آباد، روی یک تپه ی بلند

قرار دارد... برای دیدن آن باید آماده ی کوهنوردی هم باشید ..

البته خیلی مخروبه شده اما نمیشود آن را نادیده گذاشت!

(تصویر کوچک پایینی، نمایی از داخل آتشگاه است)








منار جنبان/ این هم تقریباً نزدیک آتشگاه است.

نکته جالبش اینجاست که الان دیگر اجازه نمی دهند کسی

وارد آن شود... یعنی بازدیدکنندگان جلوی ورودی بلیت تهیه

می کنند و میروند توی محوطه می نشینند... هر یک ساعت یکبار،

از بلندگو اعلام می شود همه جلوی عمارت جمع شوند، بعدش

یک آقای تنومند از پله های یکی از مناره ها بالا میرود و آن را

محکم تکان میدهد تا آن یکی مناره هم به لرزش در آید! آخرش هم

طرف خیلی پیروزمندانه برای همه دست تکان میدهد (طوری که انگار

ابداع و کشف خودش را به بقیه نشان داده) و در میان کف و سوت

و تشویق جمعیت می آید پایین!

به نظرم جالبترین و خنده دارترین قسمتش همین عکس العمل مردم

و آن آقای تنومند بود! و آنهمه دوربینی که زوم کرده بودند روی زنگوله های

مناره ی دومی تا کوچکترین و نامحسوس ترین حرکتش را ثبت کنند!






و این هم پل خواجو با آن حال و هوای خاصش!




1 comments:

درنین said...

سلام آزاده جونم

رسیدن به خیر، آنهم از اصفهان.

خیلی‌ موافقم که هر چند بار هم که بری سیر نمیشی‌ و دوباره دلت میخواد که بری.

بهترین ها