Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Sunday 19 July 2020

از بی تابی روزهای کرونا


تنهایی، دست از سرمان بر نمی دارد ... مدام از حوصله ی این روزها بالا می رود،
سرک می کشد تا دوردست ها، و آخرِ سر، ناامیدانه آه می کشد و به راهش
ادامه می دهد ... نه، هیچکس نیست ... تا شعاعی که می بینی حتی به امیدِ
سراب ... هیچکس نیست ...

حسابِ این روزهای ِ خالیِ بی چشم انداز و پُر از علامت سوال را توی هیچ
برنامه ریزی دور و نزدیکی نگنجانده بودیم انگار ...
 حالا چه کاری از ما ساخته است؟

به او دلداری می دهم که همه چیز روبه راه می شود ... که اینطور نمی ماند ...
که باید صبر کرد ... اما به خودم چطور تسلی بدهم وقتی دلم می ساید به
دیوار دلتنگی و خراشیده می شود به درد؟ ... به این ساعت ها، روزها، ماه ها
و سال ها که بی اعتنا به مشکلات و رنج های امروز ما، با شتاب می گذرند و
کم می شوند از حساب عمر، چه باید گفت؟

ما در هراس فراگیر ِ همه مردم دنیا، میان مرگ و زندگی، سرگردانیم ...
در حصار تنهایی گیر افتاده ایم... در حسرت آغوشی، و حتی در عطشِ لمسِ
گرمایِ دستی به مهر ... در فاصله گذاری اجتماعی، خشک شده ایم؛ مثل
درختان بی برگ زمستان که در رویای بهار به خواب رفته اند ...
لب هایمان در فقر بوسه، ترک خورده است ...
و درد این همه را کجا می شود فریاد کرد؟

کاش تسکینی بود برای دوری، برای دلتنگی، برای این تنهاییِ نفسگیر ...
کاش زمان از حرکت باز می ایستاد، ما توی آغوش هم به خواب می رفتیم
تمام این کابوس را ... و بعد در صبحی که همه چیز به حالت قبل برگشته،
زندگی بیدارمان می کرد ... کش و قوسی می دادیم به بدن های خشکمان
و به این فکر می کردیم که بعد صبحانه ای مفصل، درباره ی آینده مان حرف
بزنیم؛ اینبار حتی با جزئیات خیلی بیشتر!


پی نوشت: دوباره می نویسم تا آرام بگیرم ... مثل آدمی که توی تاریکی،
بلند با خودش حرف می زند تا کمتر بترسد از سیاهی، از سکوت، از تنهایی ...


0 comments: