Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Tuesday 24 February 2015

دیگر تنها نیستی


" چیزی که یاد گرفتم در هر خانه از آن لذت ببرم، موسیقی بود. هر کدام از آنها کنسرت خاص
 خودش را داشت. ترکیبی از صدای جریان آب در لوله ها، جیرجیرهای مرموز، یا صدای لوازم خانگی،
نفس های ساکنین خانه، و لرزش شیشه ها براثر وزش باد.
درواقع من قدر شلختگی دوست داشتنی آنها را می دانستم، و ستایشش می کردم.
به گل های پژمرده شان آب می دادم. خرت و پرت های گرد و خاک گرفته شان را تمیز می کردم.
عکسی که دیگر کسی حتی نگاهش هم نمی کرد، برای من شگفت انگیز بود. ینی آن خانم زیبا
با موهای آشفته در باد همان پیرزن چروکیده ی روی تخت خواب بود؟ اما حالا آن پسربچه ی خندان
سوار بر دوچرخه ی عکس کجاست؟...
برگه ها و نامه های عاشقانه شان را می خواندم. و همینطور کتاب ها و قبض هایشان را.
پس مانده ی غذاها و خرده نان هایشان را می خوردم. و چیزی که نبودنش تابلو نمی شد را
با خود از آنجا می بردم.
و این گونه به دوست، رازدار، دزد و نگهبان خانواده تبدیل می شدم. "


** از کتاب «دیگر تنها نیستی»/ استفانو بنی/ ترجمه ی محمد رضا میرزایی






پی نوشت: از استفانو بنی قبلا "کافه ی زیر دریا" رو خونده بودم و با سبک خاص و جالب
نوشتنش آشنایی داشتم. اما این مجموعه داستانش خیلی دوست داشتنی تر و بهتر بود
 حتی از اون تجربه ی قبلی. و بنظرم میتونه یکی از بهترین مجموعه داستان هایی باشه 
که تا الان خوندم!





0 comments: