Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Monday 15 December 2014

کافه ی زیر دریا



قاشق شیطان در زیر نور شمع همان طور بالا و پایین می رود و برق می زند.

-          خوشمزه ست. بی نظیر است.
-          واقع می فرمایید؟
-          کاملاً خوشمزه است. بی نظیر است. همین غذای اول برای متهم کردن شما
 کافی است. شما از جسد یک لاک پشت فلک زده، که شاید مادر بوده، شاید
هم بیوه ی یک لاک پشت دیگر، که به خاطر سوپی شبیه به همین مرده، یک
غذای عالی در می آورید. شما براساس جنایت هایی که انجام می دهید
زندگی می کنید.
اورالف جواب می دهد: « فکر نمی کنم سنگدل تر از طبیعت باشم. نمی دانم شما
از زندگی لاک پشت ماداگاسکاری اطلاعی دارید یا خیر. صدسال عمر می کند و هر
ده سال یکبار تخم گذاری. برای اینکه تخم ها را در جای امنی بگذارد، اقیانوس را
 می پیماید تا به جزیره ای برسد که نامش مالچاتخاست. در آنجا لک لک ها تخم ها را
می خورند، بومی ها آنها را می دزدند و باران فاسدشان می کند. تمام آنها نابود
می شوند. شاید یک تخم در هزار سالم بماند و پوسته اش باز شود.
لاک پشت فلک زده هم دومرتبه همان راه را در اقیانوس می پیماید و برمی گردد و
در طول مسیر، خواب بچه لاک پشت های از دست رفته اش را می بیند. این است
 زندگی طبیعی او در طی این ایام، تا اینکه مرگ او را در تابوت طبیعی اش از
استخوان دربرگیرد. دارید گریه می کنید؟ »
-          اوه نه، به خاطر تندی سوپ است. فکر می کنید که شیطان می آید بنشیند
 و برای لاک پشتکی گریه کند؟
-          نخیر. و نه فقط او بلکه حتی خداوند متعال، رییس کل کیهان.
 می بینید؟ من هم برای روز محشر نظریاتی دارم. وقتی صدای فرشته ی
 بزرگ با شمشیر و کلاه بِرِه بر سر براساس دستور طنین می اندازد:
 " ای اورالف، خداوند می خواهد چیزی به تو بگوید "، من جواب خواهم داد:
 " نه، این منم که می خواهم چیزی به او بگویم! من، گاسپار بندیکت اورالف،
از کارفرمای تو می پرسم که تمام این سال های طاعون، زلزله و جنگ های
بی معنا را کجا بوده است؟ در حالی که ما، چه در خوشی و چه در ناخوشی،
بار زندگی را به دوش کشیدیم." ....



« از کتاب کافه ی زیر دریا/استفانو بنّی/ ترجمه ی رضا قیصریه »





پی نوشت: لذت بخش بود. از جنس آن کتاب هایی که گوشه ای از کتابخانه ات
احتکارشان می کنی برای آرامش پایانی ِ یک روز پرهیاهو. قبلاً از این نویسنده ی
ایتالیایی کتابی نخوانده بودم اما بنظرم بهترین تعبیر در معرفی او، همان توصیفی
باشد که پشت جلدِ کتاب می خوانیم: استفانو بنّی از خلاق ترین نویسندگان

ایتالیایی نسل دوم بعد از جنگ است.

0 comments: