" بعضی وقتها، وقتی یه کسی نیست بیشتر هست " ...
این جمله با صدای بغض آلود پیرمرد در ابتدای فیلم، انگار همان هویت ناشناخته ی
زندگی ست در صراحت و سادگی تکان دهنده ی واژه ها!
مستند "بانوی گل سرخ" اثر مجتبی میرطهماسب، روایتی از یک زندگی کم نظیر،
یک عشق بزرگ و شاید بیش از همه اینها، تصویرگر یک ایمان واقعی ست... ایمان
به روشنایی ... و نه در هیاهو و پرگویی ِ بی ثمر ِ کلمات، که در استواری قدم هایی
که بازنمی ایستند!
"بانوی گل سرخ" نامی است برای "شهین دخت صنعتی"؛ بانویی که قبل از انقلاب
به منطقه لاله زار کرمان رفت و گُل را جایگزین خشخاش و گُلاب را جایگزین تریاک کرد و
به جایی رساند که "گلاب زهرا" سرنوشت کشاورزی یک منطقه را دگرگون کرد.
ماجرا را از زبان "همایون صنعتی"، همسرِ شهین دخت و سه سال پس از درگذشت او
می شنویم. مردی که خود بنیانگذار "انتشارات فرانکلین"، "چاپخانه اُفست"، "کاغذسازی پارس"
و در کل یکی از چهره های نادر فرهنگ، صنعت و مدیریت ایران است.
مسیر دشواری که این زوج، سالها امیدوارانه پیموده اند و آنهمه تلاش و خلاقیتشان
بسیار تحسین برانگیز است.
شهین دخت در روزگار جوانی و در سالهایی که همسرش زندانی بوده، کار تغییر کشت
این منطقه (از خشخاش به گل سرخ) را به تنهایی پی میگیرد. آن مزرعه کوچک و چندتا
دیگ گلابگیری به همت سالیان ِ او و همسرش، حالا یک واحد صنعتی موفق است که با
مشارکت و همدلی اهالی لاله زار، تولیدات متنوعش نه تنها در بازار داخلی که در عرصه
بین المللی نیز حرفی برای گفتن دارند.
و علاوه بر اینها تاسیس یک پرورشگاه، کتابخانه و بسیاری خدمات گسترده دیگر در آن منطقه،
از فعالیت های این زوج سختکوش بوده که از احترام و محبوبیت ویژه ای نیز میان اهالی
لاله زار برخوردارند.
براستی مرزهای تفکر و تخیل و آرزوها و خواست ها و توانایی های یک نفر انسان تا کجاست!
پی نوشت: امشب برنامه ی گفتگو با سوسن تسلیمی و بعد از آن تماشای این
مستند زیبا در تلویزیون BBC فارسی،خیلی دلچسب و فوق العاده بود!
0 comments:
Post a Comment