Dreams are renewable. No matter what our age or condition, there are still untapped possibilities within us and new beauty waiting to be born.

-Dale Turner-

Friday 6 February 2009

دو شعر از بیژن نجدی


خورشيد

ديروز که می‌آمدم از نيمه‌ی دوم قرن بعد
ديدم که نور آهسته می‌ريزد
صدا آهسته می‌گذرد
آهسته‌تر بسيار
از گريه‌ی تنهايان
حتا ديدم که ريش و سبيل زمين
موهای منظومه‌ی شمسی سفيد شده است
و خورشيد با چشمانش پر از آب مرواريد
به آفتاب‌گردانی می‌نگرد
که پلاستيکی‌ست.

کسی مي‌داند؟

کسی می‌داند
شماره شناسنامه‌ی گندم چيست؟
کدامين شنبه
آن اولين بهار را زاييد؟
يک تقويم بی پاييز را
کسی مي‌داند از کجا بايد بخرم؟
هيچ‌کس باور نمی‌کند که من پسرعموی سپيدارم
باور نمی‌کنند
که از موهايم صدای کمانچه می‌ريزد
کسی می‌داند؟
گروه خون جمعه‌ای که افتاده روی پل امروز
پل حالا
پل همين لحظه
O منفی‌ست؟
A يا B؟
يا AB؟

"بیژن نجدی"


0 comments: